دلم بهانه نگیرد بگوچه کارکند

دلم بهانه نگیرد بگوچه کارکند؟
چگونه بی تو مرا گرم روزگار کند

چگونه روح عجینم به تاروپود تنت
مرا به غربت این خاک سازگار کند

خیالت از پس درهای بسته آمده است
مرادوباره به دلتنگی ات دچارکند

درست مثل زنی پا به زا که تابستان,
هوای ترشی وشیرینی انارکند

چرانشد وطن من؟ غروبهای مرا
شراب شرقی خورشید تو خمار کند؟

دلم گرفته , شبیه پرنده ای که دلش
بخواهد از قفس آسمان فرار کند...🦋💞🦋

جنگل بارون تنهایی غربت هوا عاشقانه
گر توهم باشی بهشت کامل میشود😍
دیدگاه ها (۰)

ز عشقت سوختم ای جان کجاییبماندم بی سر و سامان کجایینه جانی و...

شوق دیدار تو را دارم نمی آیی چرامثل باران،تند میبارم نمی آیی...

باران که میبارد؛ دلم برایت تنگ تر می شود! راه می افـتم... بد...

چرا جدا نمی شود دلم دمی زیادتومگر چه کرده بادلم تیرنگاه پاک ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط