نام فیک:عشق مخفی
Part: 2

ویو جیمین*
وایییی چقد دختر رو مخه سه ساعت داشتم صداش میکردم نمیشنید چی میگم
بعد بهم دست هم میده دختره ی پرووو
*رفتم توی اتاقم*
*روی تخت دراز کشیدم و به سقف زل زدم*
باید ی دختر رو مخه و لوس رو تحمل کنم اههههه
ازدواج کردن بابامو نمیفهمم. اگر واقعا میخواست ازدواج کنه پنج ساله پیش میتونست ازدواج کنه
*پتو رو کشیدم روی خودم*
بعد از ماه عسلشون میرم خونم.
جی. وایییی قراره منو این دختره ی ایکبیری باهم باشیم تنها*عصبی

ویو ات*
*صداشو شنیدم ناراحت شدم*
*در زدم*
جی. بیا داخل*بلند
*وارد اتاقش شدم*
*اتاقش خیلی بزرگ بود با تم مشکی و سفید*
*به اتاقش داشتم نگا میکردم که با صداش به طرفش برگشتم و نگاش کردم*
جی. کاری داشتی؟ *سرد
ات. .....



☆ممنون میشم حمایتم کنید☆
دیدگاه ها (۱)

نام فیک: عشق مخفیPart: 3ویو ات*ات. اقای پارک گفتن که هنوز وس...

نام فیک: عشق مخفیPart: 4 ویو ات*سنگینیه نگاهی رو روی خودم حس...

نام فیک:عشق مخفیPart:1 ویو ات*مادرم زنگ در رو زدیکی در رو با...

نام فیک:عشق مخفیشخصیت های اصلی:ات و م.(مادر ات) و جی(جیمین) ...

نام فیک:عشق مخفیPart: 5ویو جیمین*وایییی خدااا حیف که خواهرمه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط