بارون میباره و من وسط یه شهر غریبه
بارون میباره و من وسط یه شهر غریبه،
دلتنگ آغوشی آشنا، قدم میزنم...
سنتپترزبورگ امشب شبیه خاطرههام شده.
فقط بارون میفهمه دلم چهقدر گرفته...
و سنتپترزبورگ،
انگار سالهاست منتظر بود بغضم رو بغل کنه.
#نبض_مانا
دلتنگ آغوشی آشنا، قدم میزنم...
سنتپترزبورگ امشب شبیه خاطرههام شده.
فقط بارون میفهمه دلم چهقدر گرفته...
و سنتپترزبورگ،
انگار سالهاست منتظر بود بغضم رو بغل کنه.
#نبض_مانا
- ۱۰.۵k
- ۲۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط