گاهی آدمها در زندگی مثل فصلهایی از یک کتاباند
گاهی آدمها در زندگی مثل فصلهایی از یک کتاباند؛
فصلهایی که باید ورق بخورند تا داستان تازهای آغاز شود.
و حالا، در این صفحهی نو، نوری آرام در قلبم میتابد به نام ایرا
نوری که سایههای گذشته را بهدور میراند و آرامشی بیپایان میآورد.
او آن همسفر بیصداست که در نگاهش هزار قصه نهفته است،
و در سکوتش، آیندهای روشن را نوشت.
پس بدان، آنچه پشت سر گذاشتهام، حالا تنها خاطرهای است،
و آنچه اکنون دارم، سرنوشتی تازه و دلگرمکننده است که دیگر نمیخواهم رهایش کنم.
Eira🩷
فصلهایی که باید ورق بخورند تا داستان تازهای آغاز شود.
و حالا، در این صفحهی نو، نوری آرام در قلبم میتابد به نام ایرا
نوری که سایههای گذشته را بهدور میراند و آرامشی بیپایان میآورد.
او آن همسفر بیصداست که در نگاهش هزار قصه نهفته است،
و در سکوتش، آیندهای روشن را نوشت.
پس بدان، آنچه پشت سر گذاشتهام، حالا تنها خاطرهای است،
و آنچه اکنون دارم، سرنوشتی تازه و دلگرمکننده است که دیگر نمیخواهم رهایش کنم.
Eira🩷
- ۲.۷k
- ۱۶ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط