همهخفتندومندلشدهراخوابنبرد

#همه_خفتند_و_من_دلشده_را_خواب_نبرد
همه شب دیده من بر فلک استاره شمرد

خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خسته‌ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

نه به یک بار نشاید در احسان بستن
صافی ار می‌ندهی کم ز یکی جرعه درد

همه انواع خوشی حق به یکی حجره نهاد
هیچ کس بی‌تو در آن حجره ره راست نبرد

گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

آستینم ز گهرهای نهانی پر دار
آستینی که بسی اشک از این دیده سترد

شحنه عشق چو افشرد کسی را شب تار
ماهت اندر بر سیمینش به رحمت بفشرد

دل آواره اگر از کرمت بازآید
قصه شب بود و قرص مه و اشتر و کرد

این جمادات ز آغاز نه آبی بودند
سرد سیرست جهان آمد و یک یک بفسرد

خون ما در تن ما آب حیاتست و خوش است
چون برون آید از جای ببینش همه ارد

مفسران آب سخن را و از آن چشمه میار
تا وی اطلس بود آن سوی و در این جانب برد...
دیدگاه ها (۰)

#دیر_یا_زود_این_عذاب_ای_جان_به_پایان_می‌رسدشاد باش! این رنج ...

#محرمی_نیست_و_گرنه_که_خبر_بسیار_استرمق ناله کم و کوه و کمر ب...

#پل_خیری_محخان_خیراباد_روستای_حاج‌ناصر

#چهاطاقی_خیرآباد_یا_آتشکده_چهارطاق_در_گچساران_قرار_دارد...و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط