محرمینیستوگرنهکهخبربسیاراست

#محرمی_نیست_و_گرنه_که_خبر_بسیار_است
رمق ناله کم و کوه و کمر بسیار است

ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید که اندوه بشر بسیار است

ساقه‌های مژه‌ام از وزش آه نسوخت
شُکر! در جنگل ما هیزم تَر بسیار است

سفره‌دار توام ای عشق بفرما بنشین
نان ِجو ، زخم و نمک ، خون ِجگر بسیار است

هر کجا می‌نگرم مجلس سهراب‌کُشی است
آه از این خاک ، بر آن نعش پسر بسیار است

پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید
پشت دلتنگی‌ام اما و اگر بسیار است

اشک ، آبادی چشم است بر آن شاکر باش
هرکجا جوی روانی است کپر بسیار است

سال‌ها رفت و نشد موی تو را شانه کنم
چه کنم دوروبرت شانه به سر بسیار است...
دیدگاه ها (۰)

#ما_ز_فردا_نگرانیم_که_فردا_چه_کنیمزیر این بار گرانی که جان ر...

#قـالی_بخــت_مرا_یک_دختــر_لر_بافته با دو چشم  اشک بار و با ...

#دیر_یا_زود_این_عذاب_ای_جان_به_پایان_می‌رسدشاد باش! این رنج ...

#همه_خفتند_و_من_دلشده_را_خواب_نبردهمه شب دیده من بر فلک استا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط