در افسانه‌ها آورده‌اند که؛ قُقنُوس مرغی‌ خوش رنگ و خوش آواز است. بر کوه بلندی در برابر باد می‌نشیند. و با صدایی زیبا آواز می‌خواند. گفته‌اند که؛ هزار سال زندگی کند. و چون سال هزارم به سر آید، و زندگیش به پایان رسد، هیزم فراوانی گرد آورد، و بر روی آن نشیند. و سرودن آغاز کند، و مست گردد. و بال بر هم زند، بدان گونه که آتشی از بال او بجهد. و در هیزم افتد. و او در آتش خود بسوزد. از خاکسترش تخمی پدید آید. که از آن تخم قُقنُسی دیگر بزاید. گفته‌اند که؛ جفت ندارد، و موسیقی را از آواز او گرفته‌اند.
میان افسانه قُقنوس و سرگذشت ایران، همانندی و همسانی فراوانی میتوان یافت. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی‌همتا، بارها در آتش خود سوخته، و باز از خاکستر خویش سر برآورده است...

#ازطایفه نوریم تاریک نمی مانیم🇮🇷
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۱)

حتی تصورکردنشون هم حس خوشایندی داره!تاحالا فکرکردین اگر سلسل...

پاییزِ محزونی                که در خونِ تو می‌خواندگامی به ت...

سوگواران تو امروز خموشند همهکه دهان های وقاحت به خروشند همهگ...

انارسرخم بر سر شاخه شکافت، و فریادش در انزوای باغچه فرو رفت....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط