سوگواران تو امروز خموشند همه
که دهان های وقاحت به خروشند همه

گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست
زان که وحشت زده‌ی حشر وحوشند همه

آه از این قوم ریایی که درین شهر دو روی
روزها شحنه و شب،باده فروشند همه

باغ را این تب روحی به کجا برد که باز
قمریان از همه سو خانه به دوشند همه

ای هرآن قطره ز آفاق هر آن ابر ببار
بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه

گرچه شد میکده‌ها بسته و یاران امروز
مُهر بر لب زده وز نعره خموشندهمه

به وفای تو که رندان بلاکش فردا
جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه

#ایران توران
#عاشقانه
#خاصترین
دیدگاه ها (۰)

در افسانه‌ها آورده‌اند که؛ قُقنُوس مرغی‌ خوش رنگ و خوش آواز ...

حتی تصورکردنشون هم حس خوشایندی داره!تاحالا فکرکردین اگر سلسل...

انارسرخم بر سر شاخه شکافت، و فریادش در انزوای باغچه فرو رفت....

سر زلف تو نباشد، سر زلف دیگراز برای دل ما قحط پریشانی نیست.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط