شبنمهایشور

#شبنمهایِ‌شور!
حواست هست
چند وقتیست شانهایت خیس نشده!
چند وقتیست بوی خودت را میدهی!
نه اصلا حواست هست به خودت؟
سردت نیست ؟
خودت را خوب بپوشان
هوا سرد شده
...
هی حواست هست؟
دیگر هیچکس با تو مهربان نیست!
و مهربانیهای من گوشه ی باغ انتظارت را می کشد
هی!
میان آغوشی گریه خواهم کرد
که شانه هایش بوی ماندن دارند!
هجوم خالی اطراف
چه سنگین است
و یادی که باید با من باشد
اما مقابلم ایستاده و تازیانه میزند!
برگها هم بی حتی حرکتی میان اشکهایم غرق می شوند
و انگار نیاز به شکستن دارد بغضهایم!
آنچنان که گلبرگها میان شب باز شده اند
و تمنای شبنمهای شور دارند!
آری این تنها لحظه ای از نبودنهایت بود...
☆☆☆
#تمامِ‌صدایت‌گمراهی‌ست
من به این گمراهی ایمان آورده ام
من این گمراهی را دوست دارم
من آغوش تورا می خواهم
اغوشی که حرام است
من لبهایی را می خواهم
که حدود شرعی برآن جایز است
من اندامی را می خواهم
که خونم را حلال کند
هرچه تو بخواهی همان است
هرچه بگویی همان
بگو در آغوش شیطان بخوابم
بگو فرشتگان را قتل عام کنم
بگو این گمراهی را دوست دارم
من ازصراط مستقیم به تو می ترسم
من به دستهای تو ایمان دارم
به چشمهایت اعتقاد راسخ دارم...
((ندی انسی الحاج))
پ ♡ ن
راه گریزی نبود
عشق آمد و جانِ مرا
در خود گرفت و خلاص
من در تو
همچون جزیره‌ای خواهم زیست...
#هرمزگان‌زیبا
#بندرعباس
#ابراهیم‌منصفی_رامی‌جنوب
#چوکِ‌بندر
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

#گذر_از_جوانی...تا به حال به شصت سالگی، هفتاد سالگی، به گذر ...

#کسی‌نیست_با‌خودم‌حرف‌می‌زنم...کجا می روی ؟با تو هستمای راند...

#تکرارِعادلانه...چشمهایت کهربای دور من استگر چه دستهایت را د...

#سوز_سرد‌ِ_دستانت‌آرزوی‌ِمن‌است!!!چه با شکوه می نویسم از یاد...

𝒑𝒂𝒓𝒕 ³⁶ " " " " " ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡[}...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط