مینوسم برایت عمریست میرویم نمیرسیم

می‌نويسم برایت عمریست می‌رویم.. نمیرسیم
محبوب من دلیل ماندن باش
همیشه که با رفتن نمی‌رسند
گاهی با ماندن باورت عوص می‌شود
راستی محبوب من کدام یک عشق را به دیگری ارمغان داد
من که از عشق می‌نوشتم.. یا تو که خود عشق بوذی
از پلک پلک نگاهت باور عاشق سرازیر میشد
دستانت شفاعت گناهانم است کاش دریغ کردن‌ش پای تقدیر نگذاری
دیدگاه ها (۰)

بیت بیت غزلم شوق سریدن داردوه که دیدار غزل درد کشیدن داردچشم...

فردا اگر بدون تو بایذ بسر شودفرقی نمی‌کند شب من کی سحر شودشم...

جای عشق بینداز در فنجان.. زندگی.. دلپذیر تر خواهدشد طعم چای ...

در پیجک نبودنت اسیر شده ام کاش کسی بود دردهایم را درک می‌کرد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط