بیت بیت غزلم شوق سریدن دارد

بیت بیت غزلم شوق سریدن دارد
وه که دیدار غزل درد کشیدن دارد
چشم نرگس شده ات باده پرستم کرده سعی بین حرم ومیکده دیدن دارد
وخدا خواست که یعقوب نبیند یک عمر
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
صحبت از قیمت این عمر وان ناز مکن
نازه عاشق ک‌شت ای دوست خریدار دارد
عجب این است که آهوی دلم سحرچریدن دارد
دیدگاه ها (۱)

فردا اگر بدون تو بایذ بسر شودفرقی نمی‌کند شب من کی سحر شودشم...

خودم رابی تو دلخوش میکنم جانا به هرنوعی گهی با اشک جان فرسا ...

می‌نويسم برایت عمریست می‌رویم.. نمیرسیممحبوب من دلیل ماندن ب...

جای عشق بینداز در فنجان.. زندگی.. دلپذیر تر خواهدشد طعم چای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط