بازی با تابوت بابا!
.
بابا که از راه می‌رسید، با ذوق بدو می‌رفت سمتش، خودش را پرت می‌کرد بغلش و می‌گفت:«بابا... بازی!» و بابا، هر چقدر هم خسته بود، با خنده می‌نشست و می‌گفت: «بازی کنیم، عزیز دل بابا...»

#حسین_دارابی | عضوشوید 👇
http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
دیدگاه ها (۴)

#بدون_شرح #سرمایه_های_اسرائیل_در_ایران #جنگ #جنگ_تحمیلی #جنگ...

یکم بهش فکر کن ... : )#کشته_سازی #پروژه_کشته_سازی #جنگ #جنگ_...

❌باخبر شدیم متاسفانه با حضور رافائل گروسی مدیر کل آژانس بین...

#بدون_شرح#جنگ #جنگ_تحمیلی #جنگ_تحمیلی_دوم #جنگ_ایران_اسرائیل...

p¹²شبیه روح بود.. شنبه رسید.. و جونگکوک وارد خونه شد.. ات سر...

(بازی مرگ )پارت ۱۱۰لحظه ای فرمون از دستش در رفته و سریع ماشی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط