جایی نوشته بود

جایی نوشته بود:
هرگز نمی‌توانست از انتهای وجودش غریبه شدنِ کسی را که قلبش را لمس کرده بود بپذیرد؛ به همین خاطر اغلب از آدم‌ها فاصله می‌گرفت؛ آدم‌های جدید او را به یاد زخم‌های قدیمی‌اش می‌انداختند.

💫اگه یه روز بین شکستن قلبت و شکستن غرورت گیر کردی، بدون تردید شکستن قلبتو انتخاب کن. آدمی که غرورش بارها و بارها بشکنه قلبش بی اهمیت میشه.💫

#دلنوشته_های_ناب_گل_یاس
#بانوی_احساس
#عاشقانه
#ویسگون
دیدگاه ها (۰)

تو یک شهر را پریشان میکنی از عطرِ گیسویتمن آن مجنون که گُم ک...

رفت اما يادگارى بينِ ما جا مانده استحسرتِ او بر دلِ ما ،حقِ ...

آرزو دارم به جای عابری باشم که تو ،اتفاقی از کنارش لحظه‌ای ر...

مثلِ یک قصه از دل‌ِ تاریخ میاد اینجا،ازین داستان هایی که شای...

My angel ( part 1 ) بی وقفه اشک می ریخت و از خیابان های خالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط