بنشینیم و بیندیشیم!
این همه با هم بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟
و چه خواهد آمد بر سر ما با این دلهای پراکنده؟

جنگلی بودیم:
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک، انبوه درختانی تنهاییم.

هوشنگ ابتهاج
دیدگاه ها (۱۶)

تمام تنم میلرزد…از زخمهایی که خورده ام..!!من از دست رفته ام…...

اشتباه نکننه زیبایی تو، نه محبوبیت تومرا مجذوب خود نکردتنها ...

دیوانه ترین دلبر این شهر تو بودیای وای بحال دل دیوانه پرستم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط