تکيه کردم به دو نفر: خودم خدام
هیچ آدمی یک شبِ تغییر نمیکند
هیچ آدمی یک شبِ تصمیمات بزرگ نمیگیرد …
آدمی که یکروز بیخبر ناگهان چمدان ور میدارد و میرود ،
شک نکنید خیلی قبلتر از آن رفتهاست ..!
آدمی که یکروز فریاد میزند که ” خستهام ”
شک نکنید که مدتها قبل از آن ، منتظرِ شنیدنِ یک خسته نباشیدِ ساده بوده است …
آدمی که ناغافل میزند زیر گریه
مطمئن باشید که از مدتها قبل یک بغضِ سنگین را با خود به اینطرف و آنطرف میبرده …
آدمی که با تمام وجود میآید و میگوید
” دوستت دارم ”
قبل از گفتنِ این جمله ، شبهای زیادی را نخوابیده و رویابافی کردهاست …
نه رفتنِ آدمها را قضاوت کنیم
نه آمدنشان را ،
فقط تا جایی که راه دارد ، حق بدهيم …
سکوت نکن
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی
و گاهی آرام پرواز کن
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
زنی را میشناسم من
که در یک گوشهی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق میخواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زن وقتیکه دوست بدارد، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هرچه عاطفه، مهربانی، نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد.
در درونم بالاند
غرور…
سدّ گفتن
گفتن عشق ، محبت ، دوستی
به تو در مدح و نماز راستی
می شود
با خم لب
غرور…
همچو داسی تیز
به دستی ناشی
ریشه برکند درختان امید
و چو هیزم شکنی زحمت کش
کمر همت بست
به نابودی این باغ نوید
غرور…
همچو آتش سوزان
همچو خنجر برّان
به سیه خاک نشاندم
ویران
بنمود
هستی من
و نشان داد به من
نیستی را
غرور…
خلق خودم
خوی خودم
دشنه ای زد ز پشت
که هنوز
می چکد از زخم عمیقش
مایع خون خودم
غرور…
عامل بدبختی
که در این دیر سعادت داشتم
به حضورش برسم
و وفاداری خود را
به حدش برسانم
به در و خدمت او
هر که پرسد
ز چه چیزی به گزندش تو گرفتار شدی؟
ناله ناله
زجه زجه
با غرور
گویم غرور
غرور
غرور…
شاعر سروش اهورایی
غرور بیجا همانقدر که در آغاز زیبا به نظر میرسد، در پایان دل را به درد میآورد و از عشق دور میکند.
غرور بیجا، همچون باد سردی است که گرمای مهر و محبت را از بین میبرد و انسان را در انزوا قرار میدهد.
بی پناهی یعنی
زیر آوار کسی بمانی
که
قرار بود
تکیه گاهت باشد….
آنقدر بغض هایم را فرو دادم و خندیدم که
خدا هم باورش شد که چیزی نیست.
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل « آری » و « نه » به لب دارند
نقاب ها شاید چهره را بپوشانند اما ذات را هرگز
𝓶𝓪𝓱 𝓱𝓪𝓶 𝓽𝓷𝓱𝓪𝓼 𝓴𝓮𝓷𝓪𝓻𝓮'𝓱𝓮𝔃𝓪𝓻,𝓼𝓮𝓽𝓪𝓻𝓮 ماه هَم
تَنهاست کِنارِ هِزار سِتارِه!
پروانـ؏ آبـے🦋💙️
#کلیپ_داملا
#کانال_ملکه_ویسگون👸💘
هیچ آدمی یک شبِ تصمیمات بزرگ نمیگیرد …
آدمی که یکروز بیخبر ناگهان چمدان ور میدارد و میرود ،
شک نکنید خیلی قبلتر از آن رفتهاست ..!
آدمی که یکروز فریاد میزند که ” خستهام ”
شک نکنید که مدتها قبل از آن ، منتظرِ شنیدنِ یک خسته نباشیدِ ساده بوده است …
آدمی که ناغافل میزند زیر گریه
مطمئن باشید که از مدتها قبل یک بغضِ سنگین را با خود به اینطرف و آنطرف میبرده …
آدمی که با تمام وجود میآید و میگوید
” دوستت دارم ”
قبل از گفتنِ این جمله ، شبهای زیادی را نخوابیده و رویابافی کردهاست …
نه رفتنِ آدمها را قضاوت کنیم
نه آمدنشان را ،
فقط تا جایی که راه دارد ، حق بدهيم …
سکوت نکن
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی
و گاهی آرام پرواز کن
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
زنی را میشناسم من
که در یک گوشهی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق میخواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست
زن وقتیکه دوست بدارد، غیر از محبوب خود چیزی را نمی بیند و هرچه عاطفه، مهربانی، نوازش و فداکاری دارد تنها برای او به کار می برد.
در درونم بالاند
غرور…
سدّ گفتن
گفتن عشق ، محبت ، دوستی
به تو در مدح و نماز راستی
می شود
با خم لب
غرور…
همچو داسی تیز
به دستی ناشی
ریشه برکند درختان امید
و چو هیزم شکنی زحمت کش
کمر همت بست
به نابودی این باغ نوید
غرور…
همچو آتش سوزان
همچو خنجر برّان
به سیه خاک نشاندم
ویران
بنمود
هستی من
و نشان داد به من
نیستی را
غرور…
خلق خودم
خوی خودم
دشنه ای زد ز پشت
که هنوز
می چکد از زخم عمیقش
مایع خون خودم
غرور…
عامل بدبختی
که در این دیر سعادت داشتم
به حضورش برسم
و وفاداری خود را
به حدش برسانم
به در و خدمت او
هر که پرسد
ز چه چیزی به گزندش تو گرفتار شدی؟
ناله ناله
زجه زجه
با غرور
گویم غرور
غرور
غرور…
شاعر سروش اهورایی
غرور بیجا همانقدر که در آغاز زیبا به نظر میرسد، در پایان دل را به درد میآورد و از عشق دور میکند.
غرور بیجا، همچون باد سردی است که گرمای مهر و محبت را از بین میبرد و انسان را در انزوا قرار میدهد.
بی پناهی یعنی
زیر آوار کسی بمانی
که
قرار بود
تکیه گاهت باشد….
آنقدر بغض هایم را فرو دادم و خندیدم که
خدا هم باورش شد که چیزی نیست.
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل « آری » و « نه » به لب دارند
نقاب ها شاید چهره را بپوشانند اما ذات را هرگز
𝓶𝓪𝓱 𝓱𝓪𝓶 𝓽𝓷𝓱𝓪𝓼 𝓴𝓮𝓷𝓪𝓻𝓮'𝓱𝓮𝔃𝓪𝓻,𝓼𝓮𝓽𝓪𝓻𝓮 ماه هَم
تَنهاست کِنارِ هِزار سِتارِه!
پروانـ؏ آبـے🦋💙️
#کلیپ_داملا
#کانال_ملکه_ویسگون👸💘
- ۱۴.۹k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط