استوری عاشقانه حس

یه حسی رفته از قلبم؛ که پشتم کوهی از درده!
چه جوری از دلم کندی؛ که اون حس بر نمیگرده؟
نه دنبال یه تسکینم… نه فکر کندن از این درد…
تو دنیا با یه دردایی؛ فقط باید مدارا کرد
از تو برام خاطره موند، از من یه دیوونگی!
این حق ما بوده از تمام این زندگی!
از تو برام خاطره موند از من یه دیوونگی…
این حق ما بوده؛ از تمام این زندگی!

#احسان_خواجه‌امیری
"درد فانتومی" یک اصطلاح پزشکی است؛ یک جور درد عجیب، ظاهرا توهمی و خیالی، ولی واقعی.
دستی را تصور کنید که از بازو قطع شده و درست همان بازو تا نوک انگشتان -که نیست- درد می‌کند!
دردی می‌پیچد در عضو قطع‌شده‌ی بیمار و حس می‌کند انگشتان پایی که از ران به پایین خالی‌ست درد می‌کند، که مچ دستی که نیست درد میکند، انگشت بریده، درست همان بندانگشت خالی، درد میکند.

"درد فانتومی" درد کشیدن برای خالی‌ها، نبودن‌ها و نیست‌هاست...
چه وقتها که فانتومی درد میکشیم و خبر نداریم که یک نمونه‌ی کمیاب پزشکی‌ایم!
خاطره درد میکند، نبودِ خاطره‌ساز درد میکند، یک گوشه قلبمان سوراخ‌ است و همان "خالی" درد میکند، نبض میزند، فریاد می‌کند....
قاب عکس درد می‌کند، دستِ گرمی که توی دستمان نیست درد میکند، گل خشکیده، عطر شامپوی موهایش، گرمای صدا، خنده‌ها، قربان‌صدقه‌ها، چروک چشم‌ها که بود و حالا نیست درد می‌کند...
آن که نیست، آن که رفته، آن که جایش خالی‌ست؛ همان... همان درد می‌کند...

پناه میبریم به یادگاری، به نامه‌ها، صدایی ضبط شده، فیلم تولدی قدیمی یا سنگ مزاری سرد به امید التیام، درمان، آرام گرفتن...

و بدبختی اینجاست که به کسی نمی‌توانیم بگوییم دقیقا کجایمان درد میکند! یا موضع درد را نشان بدهیم یا انگشت بگذاریم روی آن.

همه‌ی ما "درد فانتومی" را در سکوت مزمزه کرده‌ایم؛ چون به قول محمود دولت‌آبادی " درد این است که درد را نمی‌شود به کسی حالی کرد."
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانه شب نیلوفری

استوری عاشقانه آمد اما

استوری عاشقانه مریض حالی

استوری عاشقانه دنیای بی رحم

کف دستم رو نگاه کرد و گفت گمشده داری. این خط که شبیه هشت هست...

بررسی شعر زیبای «ونگوک» از (تس) (بخش دوم) ................ ن...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط