آسمانمیغریدشاخهایدروزشبادشکست

#آسمان_می‌غرید_شاخه_ای_در_وزش_باد_شکست
از نوک قله یک کوه سیاه، تکه سنگی غلطید و درون نهر سبزی افتاد
چهره دشت از اندوه شقایق چین خورد
چلچله بال گشائیده خود جمع نمود و درون ترک یک تنه پیر خزید
موجی از سینه آن آبی واسع برخاست
و به آن آبی پهناور بالا آمیخت
پنجره با لگد باد به داخل خم شد
آشیان گل میخک به زمین خورد و شکست
باد هم آه کشید
آسمان نیز گریست...
دیدگاه ها (۴)

#وقتی_هوای_یاد_تو_را_باداز کوچه های سرد ِ دلمبا صد هزار زوزه...

#به_سان_مردابی_در_فکر_دریاچهماهی برکه دلمدلش پرواز می خواهدد...

🪔

#بي_ثمر_هر_ساله_در_فكر_بهارانم_وليچون بهاران ميرسد با من خزا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط