دیدمت رفتی و داغت جگرم را سوزاند
فکر بی همسفری با تو سرم را سوزاند ...
#حامدعسکری

🌸🍃🍃🍃
دوستت دارم
و نگرانم روزی بگذرد
که تو تن زندگی‌ام را نلرزانی
و در شعر من انقلابی بر پا نکنی
و واژگانم را به آتش نکشی ...
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم ...
سخنت شعر است..
خاموشی‌ات شعر..
و عشقت آذرخشی میان رگ‌هایم
چونان سرنوشت ...! 
#قبانی
🌸🍃🍃🍃
#پست_جدید
#شعر_عاشقانه
#ادبیات_فارسی
#مچکرم_از_شما_بزرگــــــواران⚘🙏
#ویسگون♾️
دیدگاه ها (۵)

نیمه های راه دیدم نارفیقی می کنند#دکلمه#شعر#محمد_سلمانی#ممنو...

یکی از حکایت‌های بهلول💎💎 مردی از او مشورت خواست که چه بخرد ت...

شادی ، سهم همیشگی شما دوستانسلام صبح زیبای پاییزی تون به خی...

‍ ‍ ‍ 🍃زیارت امام زمان علیه السلام بعد از نماز صبح🍃این زیارت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط