یکی از حکایتهای بهلول💎
💎 مردی از او مشورت خواست که چه بخرد تا سود کند. بهلول پاسخ داد: «آهن و پنبه». آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار کرد. پس از مدتی، با فروش آنها سود فراوانی به دست آورد.
💎وقتی دوباره با بهلول روبرو شد، از او پرسید که این بار چه بخرد تا سود کند. بهلول پاسخ داد: «پیاز و هندوانه». مرد این بار هم به توصیه بهلول عمل کرد، اما این بار ضرر کرد.
💎بهلول در پاسخ به اعتراض مرد گفت: «بار اول که با من مشورت کردی، با احترام و عنوان «شیخ بهلول» با من سخن گفتی و من هم به عنوان یک شخص عاقل، به تو راهنمایی دادم. اما بار دوم، با عنوان «بهلول دیوانه» با من صحبت کردی و من هم از روی دیوانگی به تو پاسخ دادم.»
💎این حکایت نشان میدهد که بهلول با توجه به شرایط و نحوه برخورد افراد با او، پاسخهای متفاوتی میداد. در واقع، او با این کار، اهمیت احترام و نحوه سخن گفتن با دیگران را به مخاطب خود یادآور میشود.
#حکایتهای_بهلول
#حکایت
#احترام
#مچکرم_از_شما_بزرگــــــواران⚘🙏
💎 مردی از او مشورت خواست که چه بخرد تا سود کند. بهلول پاسخ داد: «آهن و پنبه». آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار کرد. پس از مدتی، با فروش آنها سود فراوانی به دست آورد.
💎وقتی دوباره با بهلول روبرو شد، از او پرسید که این بار چه بخرد تا سود کند. بهلول پاسخ داد: «پیاز و هندوانه». مرد این بار هم به توصیه بهلول عمل کرد، اما این بار ضرر کرد.
💎بهلول در پاسخ به اعتراض مرد گفت: «بار اول که با من مشورت کردی، با احترام و عنوان «شیخ بهلول» با من سخن گفتی و من هم به عنوان یک شخص عاقل، به تو راهنمایی دادم. اما بار دوم، با عنوان «بهلول دیوانه» با من صحبت کردی و من هم از روی دیوانگی به تو پاسخ دادم.»
💎این حکایت نشان میدهد که بهلول با توجه به شرایط و نحوه برخورد افراد با او، پاسخهای متفاوتی میداد. در واقع، او با این کار، اهمیت احترام و نحوه سخن گفتن با دیگران را به مخاطب خود یادآور میشود.
#حکایتهای_بهلول
#حکایت
#احترام
#مچکرم_از_شما_بزرگــــــواران⚘🙏
- ۱۴.۱k
- ۰۹ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط