« تجربه ی سوگ، یک لایه ی نامرئی -اما محسوس و واقعی- به روی همه چیزِ دنیای آدم می‌کشد.مثل لاکِ بی رنگ ، مثل وِرنی روی جلد. مثل ورق های بین صفحات مصحف شریف.مثل سلفون روی غذا.مثل شیشه ی شفاف تمام قدی که در فرودگاه بین ما و مسافران کشیده شده است.مثل چیزی که‌انگار‌نیست،اما هست.ما می دانیم که هست،و این، مارا همیشه اندکی غمگین می کند.اندکی ، اما همیشه.و ما می‌دانیم که هرگز ،هیچ وقت، به‌تمامی شاد نخواهیم بود.که هرگاه دستمان را پیش آوریم تا شادی را لمس کنیم -حتی از نزدیک، حتی در آغوشش هم که باشیم-انگشتانمان لایه ای نامرئی از غم را لمس خواهد کرد.»

حسین وحدانی ✍🏻

‌...
دیدگاه ها (۴)

گوشی را می گذارد روی #قلبم و به گوشه سمت راست میزش خیره می ش...

❤️ 🌹ﻣــــﺮﺍ ڪہ ﻣﮯﺷﻨﺎﺳﮯﺧﻮﺩﻣﻢ،،!!ﮐﺴﮯ ﺷﺒﻴــﻪ ﻫﻴـــﭽڪﺲ.ﮐﻤﮯ ﮐﻪ ﻻﺑ...

ایـن روزها آسمـان شهـرم گـرم اســت ، باران هم چند ماهیــست ک...

آدمی به مرور آرامـ میگیـرد، بزرگ میشود، بالغ میشود و پای اشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط