من خیلی وقتــ استــ که رفته امـ.
مثل برگی جدا شده از شاخه‌ی درختـ لختی در پاییز.
دیگر حتما به شاخه بر نخواهمـ گشتــ.
دیگر حتما سبز نخواهمـ شد.
من تاوان سردی پاییز تو را دادمـ.
اما مطمئن هستمـ که تو روزی در یکـ بهار زیبا سبز خواهی شد.
اما هر پاییز درد رها کردنمـ را برگـ های دیگر به تو خواهند چشاند...!
دیدگاه ها (۰)

حیفـ نیستـبهار باشدتو نباشی!از بس غلتیدتخته‌سنگـ سیزیفـبه سن...

امشبے با یاد و نامت بیقرارے‌ می‌ڪشم، روے‌ عڪس یادڪَارے‌، یاد...

کاش دستان خدا پیدا بودتا در آن وقتـ که بی حوصله و تنهاییو دل...

هر کجا هستی بیا که بی تو کم آورده امدل به دامت شد اسیر و مته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط