🍒🌱رفتن همیشه به معنای بیمهری نیست…
گاهی کسی میرود، چون آنقدر دوستت دارد که دیگر طاقت دیدن غم در تماشاخانهی چشمانت را ندارد.
آه از این رفتنها و آه از این دلکندنها که هر لحظه بیشتر و بیشتر در خود فرو میریزی و با هر گام برداشتن، تکهای از جانت را پشت سر جا میگذاری...
نه از قرص ماهت گلایهای دارم و نه در پیشگاه جهانتابت تکدر سایهای؛
تنها سهم من، سکوتیست که هزار بار بر آن لب دوختهام و هزار بار در خود سوخته ام...
دوست داشتن اگر راستین و واقعی باشد، زبانش مهرورزی و دعاست، نه زخم زبان زدن و آزردن؛
و من هنوز، با همین دل خسته و شکستهام، برایت گلخندههای بهار میخواهم، برایت خوابهای شیرینتر از باغ انار میخواهم و برایت آرامش ماندگار میخواهم.
خودت هم خوب میدانی هیچکسی به اندازهی من برای آن آیینهی در غبار شکسته تقلا نکرد؛
اما گاهی، تمام خواستنهای جهان هم، راهی به تصور تصویرِ ماندن نمیگشاید…
گرچه با بغض،
گرچه با اشک،
گرچه با گریههای زیر باران؛
گاهی برای تا به ابد ماندن باید رفت...
و من میروم هرچند که خودم را زخمه زخمه در سمفونی خاطرههایت جا میگذارم...
اگر روزی زیادی عاشقت بودم،
اگر روزی دیوانهوار دوستت داشتم،
و اگر جایی با خطایی ناخواسته یا خواسته،
تو را رنجاندم،
مرا ببخش که بخشیدن قطره، رسیدن به ژرفای دریای رستگاریست...
و همین جمله، آرامشی جاودانهست برای این دل تنها
که سهمش همیشه غم و حسرت بود،
اما هرگز بهجز مهر و نیکی، چیزی برای تو نخواست..🍒🌱
#شهراد_میدری
#believeme
گاهی کسی میرود، چون آنقدر دوستت دارد که دیگر طاقت دیدن غم در تماشاخانهی چشمانت را ندارد.
آه از این رفتنها و آه از این دلکندنها که هر لحظه بیشتر و بیشتر در خود فرو میریزی و با هر گام برداشتن، تکهای از جانت را پشت سر جا میگذاری...
نه از قرص ماهت گلایهای دارم و نه در پیشگاه جهانتابت تکدر سایهای؛
تنها سهم من، سکوتیست که هزار بار بر آن لب دوختهام و هزار بار در خود سوخته ام...
دوست داشتن اگر راستین و واقعی باشد، زبانش مهرورزی و دعاست، نه زخم زبان زدن و آزردن؛
و من هنوز، با همین دل خسته و شکستهام، برایت گلخندههای بهار میخواهم، برایت خوابهای شیرینتر از باغ انار میخواهم و برایت آرامش ماندگار میخواهم.
خودت هم خوب میدانی هیچکسی به اندازهی من برای آن آیینهی در غبار شکسته تقلا نکرد؛
اما گاهی، تمام خواستنهای جهان هم، راهی به تصور تصویرِ ماندن نمیگشاید…
گرچه با بغض،
گرچه با اشک،
گرچه با گریههای زیر باران؛
گاهی برای تا به ابد ماندن باید رفت...
و من میروم هرچند که خودم را زخمه زخمه در سمفونی خاطرههایت جا میگذارم...
اگر روزی زیادی عاشقت بودم،
اگر روزی دیوانهوار دوستت داشتم،
و اگر جایی با خطایی ناخواسته یا خواسته،
تو را رنجاندم،
مرا ببخش که بخشیدن قطره، رسیدن به ژرفای دریای رستگاریست...
و همین جمله، آرامشی جاودانهست برای این دل تنها
که سهمش همیشه غم و حسرت بود،
اما هرگز بهجز مهر و نیکی، چیزی برای تو نخواست..🍒🌱
#شهراد_میدری
#believeme
- ۱۳.۷k
- ۳۰ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط