به چشمک این‌همه مژگان به هم مزن یارا
که این دو فتنه بهم می‌زنند دنیا را
چه شعبده است که در چشمکان سبز تو
نهفته‌اند شب ماهتاب دشتها را
تو خود به جامه خوابی و ساقیان صبوح
به یاد چشم تو گیرند جام صهبا را

کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن
که چشم مانده به ره آهوان صحرا را
به شهر ما چه غزالان که باده پیمایند
چه جای عشوه غزالان بادپیما را
فریب عشق به دعوی اشک و آه مخور
که درد و داغ بود عاشقان شیدا را
هنوز زین همه نقاش ماه و اختر نیست
شبیه سازتر از اشک من ثریا را
اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

به یار ما نتوان یافت صمیما عیب
جز این قدر که فراموش می‌کند ما را...🌻💞🌻

#عاشقانه
#خاصترینم◦•●◉✿
دیدگاه ها (۰)

از همه سوی جهان جلوه او می بینمجلوه اوست جهان کز همه سو می ب...

اون دل هـایـی که شـاد میکنـیمهـربونی هایـی که پخـش میکنـیمیـ...

ماهم که هاله‌ای به رخ از دود آهش استدائم گرفته چون دل من روی...

بسپار شانه‌ای ز سرِ مهر بر سرمتا زیر سایه‌ی نفست جان بیاورمب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط