ویو تهیونگ

ویو تهیونگ
آماده شدم عطر تلخم و زدم ساعتمو بستم و رفتم پایین دیدم کوک هنوز نیومده پس روی کاناپه نشستم تا بیاد وقتی اومد یه لبخند ملیح و زیبا زده بود جوری که قلبم کوبیدن رو یادش رفت چند ثانیه به هم خیره بودیم که جیوون گفت
جیوون: دایی دارین کجا میرین؟
تهیونگ:خوشگلم منو کوکی میریم بیرون زود برمیگردیم.
جیوون: چرا با کوکی مگه کالپین؟(تهکوک شیپر ارشد😂)
کوکی: چی هستیم؟؟(با تعجب)
جیوون: کالپ همون کلمه ای که به زوجا میگن
کوک و ته زدن زیر خنده
ته: اول اینکه کالپ نه کاپل بعدشم اینو کی بهت یاد داده؟
جیوون: عمو یونگی
ته: الان میرم عمو یونگی رو دعوا میکنم که دیگه اینا رو بهت یاد نده (با خنده)
اینو گفت لیا رو صدا زد
ته: لیا بیا جیوون رو ببر بهش شام بده و بخوابونش
لیا: چشم آقا
جونگ کوک که هنوز درمورد چیزی که جیوون گفته بود تو شک بود با صدای تهیونگ به خودش اومد
تهیونگ: جونگ کوک...جونگ کوک
کوک: عا بله؟
تهیونگ: بیا بریم دیر شد
کوک: عاها باشه
رفتند سوار ماشین شدن که تهیونگ گفت
تهیونگ: سعی کن طبیعی رفتار کنی پیش خودم بشین جایی نرو باشه؟
کوک: باشه
تهیونگ: و اینگه با اسم صدام نکن نمیدونم یه عزیزمی چیزی بگو
کوک: عا باشه
تهیونگ: و دستموهم بگیر خب؟
کوک: باشه فهمیدم
..............
دیدگاه ها (۲۰)

بچها یه موضوع مهم اون شخص ناشناسی که میگفتم یادم رفته بود وی...

ویو کوکبلند شدیم که یه چشمم به دو نفر خورد آب گلوم رو قورت د...

ویو تهیونگالان تقریبا دو ماهه که جونگ کوک اینجا زندگی میکنه ...

#پارت_چهاربدون در زدن رفتم داخل که یهو تهیونگ رو با بالاتنه ...

مدرسه اوکی داpart48ا/ت: الو سلام... : سلام ا/ت خوبی گوشی رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط