مدرسه اوکی دا

مدرسه اوکی دا
part48

ا/ت: الو سلام

... : سلام ا/ت خوبی گوشی رو بده جونگ کوک

ا/ت: باشه

جونگ کوک : الو بله

....: کوکی چطوری منم لئو تهیونگ میخواد ساعت 8 ببینتت پس بیا پارک سانولا ساعت 8

جونگ کوک : باشه خدافظ

(پایان مکالمه)
ا/ت: چیشده

جونگ کوک: هيچی دوست قدیمم بود

ا/ت : اوو باشه

جونگ کوک : کمی بعد باید برم کار دارم

ا/ت: کجا؟

جونگ کوک : میرم کار دارم زود میام

ا/ت: ساعت چند میری چند برمیگردی؟

جونگ کوک: 8 میرم ۹ میام

ا/ت: یه ساعت تنهام :)

جونگ کوک : خب میام

ا/ت: باش

پرش زمانی به پارک (تنبلمممم)
تهیونگ : به‌به چخبر پسر

جونگ کوک : کارتو بگو

تهیونگ: وا عجله داریا

جونگ کوک : ا/ت خونه تنهاس نگران منه

تهیونگ : اوخی حق داره آخه آخرین روزاش هس که میبینه تورو

جونگ کوک : منظورت چیه مردیکه عوضی

تهیونگ : قرار مال من بشه و به تو ربط نداره درست حرف بزن

جونگ کوک: میخوای منو از ا/ت جدا کنی هه عمرا تو خوابت ببینی من عاشقشم نمیتونم جدا بشم ازشش

تهیونگ: حالا بدو خونه که پرنسسم تنها نمونه از دست توعه عوضی

جونگ کوک : زر نزن پلشت

خب خب سیسی ها بیاید بگم چیشد :
جونگ کوک رفت خونه و تا رسید ا/ت پرید بغلش و جونگ کوک گفت بهش که نیمه گمشده ام تویی و توهم نباشی منم دیگه وجود ندارم و ا/ت نعجب کرده بود که چیشده و جونگ کوک محکم بغلش کرد و فقط حواسش پیش ا/ت بود
...................................
ا/ت: تو چته یجوری رفتار میکنی انگار دیگه منو نمیبینی

جونگ کوک : هیسس فقط دوست دارم همین از چشام معلوم نیس ای کاش یبار خودتو از چشام ببینی

ا/ت: نگرانم نکن بگو چیشده

جونگ کوک: هيچی

ا/ت: مشکوک میزنی
عهههه نگا بارون داره میبارهههه

جونگ کوک : آره :) میخوای بریم زیر بارون؟

ا/ت: تو زود سرما میخورییی

جونگ کوک : فدا سرت مشکلی نیس

ا/ت: نه نه نه

جونگ کوک: ا/تتت بیا دیگهه عه سردت هم شد هودیمو بهت میدم

ا/ت: دیوونه باشه
دیدگاه ها (۱)

مهممممم

پروف جدیددد

هلو گایز ایم بککک

بچه ها سخته میدونم ولی من دیگه ایده ای ندارم برا فیک و شاید ...

پارت ۳۴ فیک ازدواج مافیایی

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط