..love or lust.. Part26

☆عشق یا هوس★ [Part²⁶]
(ویو میسو)

صدای گریه هامون کل اتاق رو پر کرده بود که یهوو با دیدنش جلوی در اتاق گریم بند اومد و لحضه ای نفسمو بلعیدم...(ترس و شوک)
ترس باز رو قفسه سینم حجوم آورد و منو به خودش مبطلا کرد..
قلبم دیوانه وار خودشو به قفسه سینم میکوبید و التماس میکرد ازش فاصله بگیرم و فورا راه چاره ای برای فرار پیدا کنم ...ولی مغزم بر عکسش عمل کرد و حاله کم رنگ نفرت رو درونم زنده کرد و باعث شد حس گرمای شجاعت و مقابله کردن باهاش درون رگ هام زنده شه و با فشار به تمام نقاط بدنم پم پاج بشه...
.
به خودم اومدم فهمیدم هنوز دارم با چشم های خیس اشکیم نگاهش میکنم و تا متوجه زل زدنم شدم فورا چشم هامو ازش دزدیدم و رومه کردم اون ور ...
هیچ جوابی برای این واکنش یهویش نداشتم... واکنش خنده داری داشت مخصوصا شوک زدگیش باعث شد حالا نفرتم ازش از بین بره و لبخند بزرگی رو لب هام به جا بزاره و مثل احمق ها قاتلی که قست جونمو کرده بود رو لحضه ای کیوت خطاب کنم... (ذوق و خجالت)
اول که وارد شده بود عصبانیت تو چشم هاش موج میزد و اخم های تو هم رفتش باعث شده بود از ترس ضربان قلبم بره بالا ولی یهو با نرم شدن چشم هاش و باز شدن گره اخم هاش ... راز عجیب چشم های تیله ایش و زیبایی که سخت گیرانه ازم پنهونش میکرد رو پیدا کردم....
برام سوال بود..اون دوبار با دیدن چشم های اشکیم شوکه شده بود.. امید وارم براش سرگرم کننده نباشم ..اگه یه درصد هم براش سرگم کننده باشم بازی زندگی رو باختم.. نباید میزاشتم بیشتر از این منو جذب خودش کنه و با چشم هاش و رفتار هاش قورت بده.. هوفف داره با این حس عجیب و جو معذب کننده تو اتاق به کل دیوونم میکنه..
نگاهم رو لونا قفل شد.. اون حتی یه ذره هم شوک زده نشده بود..انگار منتظر اومدنش بود.. فورا با دیدنش اشک های خیسشو کنار زد و بلند شد رفت به سمت در خروجی وایساد وگف:..
لونا: رئیس (احترام میزاره) ..بهش گفتم.. و اگه بشه ازتون بخوام به جناب ایس بگین من امشب نمی تونم پیشش باشم..
..:چرا خودت نمی ری بهش بگی؟(جدی و سرد)
لونا:..آخه..اخرین بار از عصبانیت کم بود با شیشه ویسگی که سمتم پرتاب کرده بود جونمو بگیره.. راستش.. میترسم طرفشون برم..اگه این بار عصبانیش کنم معلوم نیست چه بلایی سرم بیاره!.. لطفا شما این زحمتو بکشید!..ممنون(ناراحت و ترس)
...:این دیگه مشکل خودته! باید باهاش کنار بیای.. تا اون موقعه ای که نتونی اون گندی که زدیو جمعش کنی حق نداری از زیر دستش در بری..(سرد و جدی)
لونا:آخه.‌.. (حرفشو قط میکنه)
..:همین که گفتم اگه میخوای جور دیگه ای براش پرداختش کنی من حرفی ندارم میتونی همین الان زنگ بزنی بهش بگی تصمیم دیگه ای گرفتی (سرد جدی)
لونا:نه من آخه..(میسو حرفشو قط کرد)
میسو:میشه به منه لعنتی هم بگید اینجا چه خبره؟!..اون ایس لعنتی چطور جرعت کرده سمت لونا شیشه ویسگیشو پرت کنه!!؟
لونا:میسو!..(جدی)
میسو:زهر مار! یارو کم بود بزنه پخش زمین شی و تو حالا داری ازش دفاع میکنی! خیلی احمقی! و حالا گندی که بالا آوردی رو هم نمی خوای بزاری جمش کنم؟!.... (نگاهشو به کوک میده).. میشه ازت یه درخواستی کنم؟؟... اون برگه قرارداد کوفتی روبرام بیار.. چون میخوام تیکه تیکش کنم..اون موقس دلم میخواد یکی جلومو بگیره..(جدی و عصبی)
جئون: نمی دونستم ترسو کوچولویی مثل تو اینجوری عصبانی میشه..هه!(پوزخند عصبی)
میسو:توعه.. (لونا حرفشو قط میکنه)
لونا: میسو کافیه!.‌. اگه بیشتر از این بی احترامی کنی جفتمونو به چوخ میدی!..
میسو:مگه این خلافکارای عوضی چی کارتن که اینجوری منو زیر پات میزاری؟ (کمی بلند و بغض)
لونا: یه قرارداد نامزدی دوسه ماهست.. لطفا خودتو بیشتر از این درگیر قضیه نکن (بغض)
میسو:چی داری میگی؟!
لونا: بعدا بهت میگم.. الان حالم خوب نیست.. فعلا..
حلقه های اشک چشمان هردوی مارو اسیر کرده بودن و گوشه ای از چشمانمون انباشه شده بودن و هر آن ممکن بود جلوی کسی که قست جونمو داشت مثل بچه دوساله ها بزنم زیر گریه..
لونا جوابمو نداد و منو با کوله باری از مشکلات تنها گذاشت و رفت بیرون..
میخواستم از جام بلند شم و برم دنبالش که یهو درد وحشت ناکی قسمت زخم گلوله تو کتفم احساس کردم‌.. ناله خفیفی از معدم زنده شد و تا راه گلوم رو بست و تا لبم رسید ولی این بار نتونستم حبس کنم و از دستم در رفت...
جئون: تکون نخور.. بخیه هات باز میشه (سرد و جدی)
از درد دستمو مشت کردم و لبمو گزیدم و با چشم دنبال مرکز صدا گشتم.. داشت از پنجره شیشه حیاط بیمارستان رو تماشا میکرد و بعضی موقع ها با حلقه مشکی دور انگشت اشارش ور میرفت و همون چهره سرد و توهم رفتش رو حفض کرده بود و صدای بم و حالت چهره عجیبش شهرت کثیفش رو داد میزد.‌‌..《ادامه دارد》
دیدگاه ها (۳)

بیاید حرف دلتونو بزنید...🐈‍⬛🌑♠️♣️♟️🖤

درخواستی شماها خوشملام🥹🎀🍓♥️

واییییی فقد چشمای تیله ایش🛐🛐🥹🫢🫠🫠🫠🫠🐰

جیمین شیییی🫠🫠🫠🐣🐣🐣...سوال پست: وایب پیجمو دوست داری 🙃✨️🍓🫐🥂

..love or lust.. Part28

پارت ۷ات داشت تمیز کاری میکرد که یکی از قوانین براش عجیب بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط