استوری عاشقانه پناه
تو نبودی من چیکار میکردم با غمی که شونمو میلرزوند
تو نبودی کی نجاتم میداد که بهم آرامشو میفهموند
تو نبودی لحظه های سختو با کدوم معجزه سر میکردم
تا کدوم شب پر تنهایی بود دستای خالی و قلب سردم
چطور میتونی فکر کنی که ممکنه یه روز برم

منی که حتی از خودم به تو پناه میبرم به تو پناه میبرم
از اون چه فکر میکنی به عشق مبتلاترم مبتلاترم آه
چطور میتونی فکر کنی که ممکنه یه روز برم
منی که حتی از خودم به تو پناه میبرم به تو پناه میبرم
از اون چه فکر میکنی به عشق مبتلاترم مبتلاترم آه


#سیامک_عباسی
حکایتِ بارانِ بی امان است
این گونه که من
دوستت می‌دارم ...

شوریده وار و پریشان باریدن
بر خزه ها و خیزاب‌ها
به بی‌راهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب ٬ بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به یاد آوردن


تولدت مبارک آذرماهی مهربونم💜
@boof_graphy
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانهندونم سیچه چینو دلم؛ وا بام دی ساز نیاره؟! نمی...

استوری عاشقانه دوست داشتم

استوری عاشقانه چه سینه سوز آه هاچه سینه سوز آه ها . که خفته ...

استوری عاشقانه شروع ناگهان

✧ ⎯⎯ 𝗌𝗎𝗇𝗌𝖾𝗍 is 💿 coming . . .

Step brother p2

چندشاتی جونگکوک(پارت۲)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط