استوری عاشقانه

استوری عاشقانه
ندونم سیچه چینو دلم؛ وا بام دی ساز نیاره؟! 
نمیدونم برای چی دلم دیگه باهام سر سازگاری نداره؟ 
شو و رو تا کی؛ ایخو سرم چینو بازی دراره؟ 
شب و روز تا کی قراره سر من بازی در بیاره…



#کوک‌تاراز_بهنام‌خدری عزیز
نگفتم برات ، یعنی یارو دکتر جدیده گفته نگم .
اگه میشد برات بگم ، تعریف می کردم شبایی که بارون میاد این نبودنت میشه دق ، می شینه بیخ گلوی ما . هی فکری ایم یارو جدیده حواسش هست بهت ؟ بلده با تو راه بره زیر بارون ؟ بلده تو رو بخندونه ؟ نکنه یه وقت تو رو برنجونه از خودش ؟ نکنه بلد نباشه ؟ بلده دستاشو بندازه دور کمرت قربون صدقت بره ؟ گم بشه تو چشات ، وقتی می خندی ؟
بلده . بلد هم نباشه ، تو یادش میدی .
شبایی که بارون میاد ما می شینیم اینجا کنج آسایشگاه ، ماییم و این دیوونه قدیمیه که میشناسی و چند تا دیوونه دیگه . یکیمون آواز میخونه ، بقیه یاد خودشون میفتن ، یاد دلبر ، یاد بیکسی . نوبتی می میرن تا صبح . سخت میگذره شبای بارونی .
نگفتم اینا رو که دلت بگیره . نگرانتم ، نباید باشم ، دکتر زیاد بهم میگه ، ولی هستم .
دلت اگه گرفت ، موهاتو باز کن ، یه جایی که باد خوب بیاد وایسا . عطر موهات که برسه به من ، می دونی که دیوونم ، شهرو به هم می ریزم ، خودمو میرسونم بهت .
همیشه بخند . دیوونه که نمرده ، میاد می خندونتت .
همین . خلاص ......


🦉@boof_graphy
دیدگاه ها (۰)

استوری عاشقانه دوست داشتم

استوری عاشقانه ستاره

استوری عاشقانه پناهتو نبودی من چیکار میکردم با غمی که شونمو ...

استوری عاشقانه چه سینه سوز آه هاچه سینه سوز آه ها . که خفته ...

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط