نعنا دیگه بوی نعنا نمیده مامان
مامان همه چی عوض شده
مامان حتی گذشته هم عوض شده
مامان چطوری همه چیز عوض شده
مامان چرا صبح ها به فکر شبم
شب ها به فکر صبح
مامان زیادی خسته شدم
مامان ای کاش اینو میدیدی
مامان چرا گزاشتی من زود بزرگ شم
مامان تو ادم خوبی هستی بابا هم همین طور خواهر برادر هامم خوبن
پس چرا من یه دونه بدم...
مامان من خیلی بدم خیلی زیاد
مامان میدونی چیه ای کاش همه چی برگرده به عقب قول میدم این دفعه زود بزرگ نشم قول میدم دختر خوبی شم قول میدم فقط زندگی کنم نه برای اینکه ببینم تهش چی میشه برا اینکه فقط لذت ببرم
مامان یه چیزی فهمیدم هیچ فردای قشنگ نیست زمان هر چقدر جلو که میره همه چیو سخت تر میکنه
گاهی وقت ها میگم ای کاش میشد زمان وایسه
مامان آبجی و داداش لیاقت دارن ولی من ندارم چون من بدم
مامان من خیلی فرق دارم مامان ای کاش کلمه‌ای به اسم زمان وجود نداشت
رویاهام رو زمان ازم گرفت زمان خیلی زود منو پیر کرده مامان
مامان میشه منو ببخشی بابت همه چی معذرت میخام بابت اینکه منو نوه ماه تو شکمت نگه داشتی هیچ وقت ازت تشکر نمیکنم بابت اینم ببخشید
مامان ببخشید...
مامان ببخشید که نفس میکشم مامان ببخشید که هستم مامان ببخشید که وجود دارم
مامان لطفا همیشه بخند هیچ وقت سر یه ادم بدرد نخور نباید گریه کرد درسته
اینو خودت بهم گفتی
اومید وارم بتونم همه چیز رو ول کنم
مامان بهار بعدی اومید وارم به عنوان یک شکوفه روی درخت باشم نه به عنوان یک ادم رو زمین :)