ای یار پرسیدی که چه شد که بیدار شدم
ای یار ✨، پرسیدی که چه شد که بیدار شدم؟
کدام نسیم 🍃 مرا از خوابِ این خاک برآورد؟
بشنو 🎧:
من نیز روزی در میان بازار نفس 🛍️، مشغول سودا بودم؛
خویشتن را چون طلایی زرّین 🪙 میپنداشتم، لیک از مس بودم.
ناگاه، ضربتی آمد،نه از دشمن، بلکه از دوست 🤝!
نه برای کشتن، که برای گشودنِ قفلِ دل 🔓❤️.
در آن ضربت ⚡، روح از تن جدا نگشت،
بلکه تن از پردهی وهم جدا شد 🌫️،
و جان 🕊️، که همیشه آگاه بود،
از زندان پندار رهایی یافت 🌀.
من نیفتادم 🫂،
فرو رفتم؛
در قعر خویش 🕳️، در عمق آن خاموشی که پیش از آفرینش بود 🌌.
و آنجا، صدایی نبود
جز آواز محبتی 💓 که مرا بینام، بینقاب،
به یاد آورد 🪞.
آنجا دانستم که بیداری 🌄، نه آمدن است، نه رفتن؛
بلکه یاد آوردن است 🧠:
که من پیش از آنکه خاک شوم 🧱، نور بودم 🔆؛
پیش از آنکه کلمه شوم 🗣️، نغمه بودم 🎶؛
پیش از آنکه بپرسم، پاسخ بودم 🪐.
و آنکه مرا بیدار کرد، همان بود که از اول در من مینواخت.
جز عشق نبود 💗.
369♻️
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#بیداری_معنوی #سفر_درونی #مولانا #عشق_الهی #رهایی_روان #نور_باطن #سکوت_درون #روح_آگاه #یادآوری_خویشتن
#انرژی_کائنات #سلوک_معنوی #خودشناسی
کدام نسیم 🍃 مرا از خوابِ این خاک برآورد؟
بشنو 🎧:
من نیز روزی در میان بازار نفس 🛍️، مشغول سودا بودم؛
خویشتن را چون طلایی زرّین 🪙 میپنداشتم، لیک از مس بودم.
ناگاه، ضربتی آمد،نه از دشمن، بلکه از دوست 🤝!
نه برای کشتن، که برای گشودنِ قفلِ دل 🔓❤️.
در آن ضربت ⚡، روح از تن جدا نگشت،
بلکه تن از پردهی وهم جدا شد 🌫️،
و جان 🕊️، که همیشه آگاه بود،
از زندان پندار رهایی یافت 🌀.
من نیفتادم 🫂،
فرو رفتم؛
در قعر خویش 🕳️، در عمق آن خاموشی که پیش از آفرینش بود 🌌.
و آنجا، صدایی نبود
جز آواز محبتی 💓 که مرا بینام، بینقاب،
به یاد آورد 🪞.
آنجا دانستم که بیداری 🌄، نه آمدن است، نه رفتن؛
بلکه یاد آوردن است 🧠:
که من پیش از آنکه خاک شوم 🧱، نور بودم 🔆؛
پیش از آنکه کلمه شوم 🗣️، نغمه بودم 🎶؛
پیش از آنکه بپرسم، پاسخ بودم 🪐.
و آنکه مرا بیدار کرد، همان بود که از اول در من مینواخت.
جز عشق نبود 💗.
369♻️
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
#بیداری_معنوی #سفر_درونی #مولانا #عشق_الهی #رهایی_روان #نور_باطن #سکوت_درون #روح_آگاه #یادآوری_خویشتن
#انرژی_کائنات #سلوک_معنوی #خودشناسی
- ۶.۲k
- ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط