دلم را دلبر چشم تو کردم

دلم را دلبر چشم تو کردم
به رنگ باور چشم تو کردم
خودت با چشم خود دیدی که آنروز
چه‌جنگی بر سر چشم تو کردم
نترسیدم من از زخم زبان ها
خودم را سنگر چشم تو کردم
تمام برگ، برگ  دفترم را
به رنگ دفتر چشم تو کردم
تو را دیدم میان موج و طوفان
خودم را لنگر چشم تو کردم
دلم رویای بودن با تو را داشت
خیال پر گشودن با تو را داشت...🦋💞🦋


#عاشقانه
#بهترینم
دیدگاه ها (۰)

یکی درد و یکی درمان پسنددیک وصل و یکی هجران پسنددمن از درمان...

کاش میشد خاطرات خوب را در گلدان گذاشت!و روی میزی جلوی چشمان ...

‍ سلام ای خنده هایت مرهمی بردرد ِ بیماربدون ِ تو ، اسیر درد ...

کوراوغلو نام افسانه‌ای آذربایجانی است که سینه به سینه از مرد...

رمان

زندگی نامعلوم

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط