چیزی از خود هر قدم زیر قدم گم می کنم

چیزی از خود هر قدم زیر قدم گم می کنم
رفته رفته هر چه دارم چون قلم گم می کنم

بی نصیب معنی ام کز لفظ می جویم مُراد
دل اگر پیدا شود، دیر و حرم گم می کنم

تا غبار وادی مجنون به یادم می رسد
آسمان بر سر، زمین زیر قدم گم می کنم

دل، نمی ماند به دستم، طاقت دیدار کو؟
تا تو می آیی به پیش، آیینه هم گم می کنم

قاصد مُلک فراموشی کسی چون من مباد
نامه ای دارم که هر جا می برم گم می کنم

بر رفیقان (بیدل) از مقصد چه سان آرم خبر؟
من که خود را نیز تا آنجا رسم گم می کنم...

عصرتون باصفا🌸

#عاشقانه
#خاص
دیدگاه ها (۰)

رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم !تعصب چیست در مذهب ؟! م...

حس قشنگیه یکی باشه یواشکی دوستت داشته باشه ،یواشکی هواتو داش...

دیده را باز به دیدار که حیران کردیمکه خلل در صف جمعیت مژگان ...

اشک یک لحظه به مژگان بار استفرصت عمر همین مقدار استزندگی عال...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط