من شبای زیادی رو تنها گذروندم

من شبای زیادی رو تنها گذروندم.
شبای زیادی با خیره شدن به سقف اتاقم خوابم برد.
شبای زیادی با فکر کردن به خاطراتمون چشام خیس شد.
شبای زیادی اسمتو صدا زدم و آرزو کردم که کاش برگردی.
دقیقا تو همین شبا بود که خودم خودمو ترک کردم و تبدیل به آدمی شدم که "دوستت دارم" رو از زبون هیچ آدمی باور نمیکنه.
فقط میخام بدونی ‏حتی اگه منم ببخشمت آدمایی که بعد تو نتونستم دوستشون داشته باشم هیچوقت نمی‌بخشنت.
درخواستی مطلب
دیدگاه ها (۰)

من عاشقتم هنوزم دیوانه وار میخوام...

هرچی میخوایی بپرسی بپرس حاظرم جواب بدم

‏و شب را برای دلتنگی و بغض شما آفریدیم.ادم نمیتونه اخلاق هیچ...

من نمیدونم اگه گریه ام بگیره پیشت. اشک هامو پاک میکنی یانه. ...

سناریو :: سوکوکو :: پارت :: ۶シナリオ :: 蒼国 :: パート :: ۶SENARIO :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط