همان یک نفر

همان یک نفر
همان یک نفری که وقتی دلت طعم مردن می‌داد کار و زندگی را گذاشت کنار تا کنارت بایستد،
همان یک نفری که وقتی از در آمد تو و چشمهایت را دید زد زیر گریه،
همان یک نفری که وقتی همه حواسشان پرت بود دلش پیشت بود،
همان یک نفری که آمد دنبالت، برت داشت، بردت یک دوری بزنید تا سرت هوایی بخورد،
همان یک نفری که نگرانت شد، حالت را پرسید، دلگرمی دادت،
همان یک نفری که به یادت بود،
به یادت ماند،
از یادت نبرد،
همانی که رسمش فراموشی نبود،

همان یک نفر. اصل جنس همان است،  همان یک نفر
دیدگاه ها (۰)

ارزشش را ندارد زمانت را روی کارهای بی نتیجه بگذاری، ارزشش را...

‌هیچ‌کس برایم نمانده!همه را از دست داده‌ام، همه را‌...آنقدر ...

منظره ای متفاوت از راه آهن شیرگاه، مازندران⁣شیرگاه مرکز سواد...

كوچه باغهای خاطره انگیز نجف آباد اصفهان.نَجَف‌آباد چهارمین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط