هیچکس برایم نمانده

‌هیچ‌کس برایم نمانده!
همه را از دست داده‌ام، همه را‌...
آنقدر فاصله گرفته‌ام و آنقدر دور بوده‌ام که دیگر هیچ حرف و آغوشی این فاصله‌ها را پر نمی‌کند. انگار بی‌آنکه خواسته‌باشم، حول خودم دیوار کشیده‌ام.

انگار جزیره‌ای ساخته‌ام دست نیافتنی..‌. و یکّه و تنها میان آن نشسته‌ام و آدم‌ها آنقدر سعی کرده‌اند که اقیانوس‌های اطراف مرا پشت سر بگذارند تا به من برسند و نشده، از من صرف‌نظر کرده و به آدم‌های دیگری پناه برده‌اند. دیگران جایگزینِ من شده‌اند، دیگران جای خالیِ مرا پر کرده‌اند و این بی‌رحم‌ترین ناگزیرِ این‌روزهاست. که هر آدمی در وقتِ نیاز، به آغوش و شانه‌هایِ کسی که هست پناه می‌برد. و من نبوده‌ام، من در بزنگاه‌های زیادی نبوده‌ام!

هر از گاهی به خودم آمده‌‌ام و خودم را غریبه و تنها دیده‌ام میان آدم‌ها...
غریبه‌ای که در این سیاره،‌ هیچ‌ جایی ندارد. جای مرا مدت‌هاست که پر کرده‌اند. مدت‌هاست که آدم‌های دیگری جای من حرف می‌زنند، جای من گوش می‌کنند و جای من به آغوش می‌کشند.
من باید به جزیره‌ی خودم برگردم...

#اتریش
#نرگس_صرافیان

#سفر #مسافر #جهانگردی_ایرانگردی
#تور_مجازی #جاده_شمال #جاده_جنگلی
#بارونی
#طبیعت_زیبا #جزیره #طبیعت_زیبا
دیدگاه ها (۰)

‌خوش به حال آسمونی كه هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...ب...

‌آرامش نسیم عشقی است که هر لحظه در هوا جاریست کافی است پنجره...

ارزشش را ندارد زمانت را روی کارهای بی نتیجه بگذاری، ارزشش را...

همان یک نفرهمان یک نفری که وقتی دلت طعم مردن می‌داد کار و زن...

این روزها...

-صدای گریه ی کودکی می آمد... دختر جوانی آمد کودک را در آغوش...

‏‍خسته جانی هستمکه تنم رنجور ناملایمات زندگی ستاز روزهای سخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط