ای آرزوی دیده بینا چگونه‌ای

وی مونس دل (من) تنها چگونه‌ای

از ناز و نازکی اگر اینجا نیامدی

باری یکی بگوی که آنجا چگونه‌ای

دُرّ است صورتِ تو و دریاست چَشمِ من

ای دُرِّ دورمانده ز دریا، چگونه‌ای

دل هدیه تو کردم آن را نخواستی

جان تحفه می‌فرستم این را چگونه‌ای

ای نور چشم مهر و گل بوستان حسن

ما بی‌تو در همیم تو بی‌ما چگونه‌ای

از وصل تو که نیست دریغا در آتشم

در هجر من که هست مبادا چگونه‌ای

ما خود جهان گرفتیم از پیش عاشقی

در سلسله تو ای دل شیدا چگونه‌ای

و....تمام❤️😔
دیدگاه ها (۱۳)

کپشن...وقتی از او پرسیدند؛ چگونه در میان شلوغی او را پیدا کر...

در من ترانه‌ای نبود، تو خواندی در من آینه‌ای نبود، تو دیدیری...

من قلمی دارم که روزهای آشنایی را با من می نوشتجوهر را به کاغ...

..•هرگز با چشم‌های من خودت را تماشا نکرده‌ای تا بدانی چقدر ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط