اصلا امشب صاف کن با من حساب عشق را

اصلا امشب صاف کن با من حسابِ عشق را
تا بپرسم از شما تنها جوابِ عشق را

کاشفِ چشمِ تو دیشب با غزل درگیر شد
تا بریزاند لبت صدها کتابِ عشق را

من اگر شبها به آغوش شما راهی بَرَم
باتو خواهم برد صدها شب ثوابِ عشق را

یا سرت بر شانه ام نه یا سرم بر شانه ات
تا ببینم یا ببینی نازِ خوابِ عشق را

شانه در زلفت بیاور تا ببینی باز هم
از پریشانیِ قلبم پیچ و تابِ عشق را

نازنینم باز هم با من بمان و گوش کن
تا بگویم قصه های نابِ نابِ عشق را

غرق دریایِ غمت شد شاعرِ چشم شما
بر سرم حالا تو میبینی حبابِ عشق را...🦋🦋

باشوا دولانم گوزل بالام❤
دیدگاه ها (۰)

تازه فهمیدمـ که این جسمـ و این دل برای رنج کشیدن و صبوری کرد...

تو، همچون عطری هستی که در هوا معلق می‌ماند، بی‌آنکه دیده شود...

بدان قدر مرا، مانند من پیدا نخواهد شدکه هرکس با تو باشد غیر ...

عزیزترینم!مثل جنگ های جهانیمثل سال‌های وبامثل روزهای قرنطینه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط