آهنگ دیار عاشقی هایم همایون شجریان
دیار دل
دیار دل، جاییست دور از نقشههای زمین، پنهان در پستوهای روح؛ سرزمینی که مرزهایش را نه جغرافیا، که احساس ترسیم میکند. آنجا نه فصل دارد، نه زمان؛ گاه در یک لحظه، هزار سال میگذرد، و گاه در هزارهای، یک آه.
در دیار دل، خیابانها با عطر خاطرات سنگفرش شدهاند. هر گذر، به چشمی میرسد، به لبخندی، یا به آهی که هنوز در گوش زمان زنگ میزند. پنجرههایش رو به گذشته باز میشوند و باد، واژههایی را با خود میآورد که روزی ناتمام ماندهاند.
آنجا حاکمش عقل نیست، منطق راهی بدان ندارد. دل، خود شاه است و شاعر و سرباز. میتازد، میسوزد، میسازد… و باز ویران میشود. گاهی به نام عشق، گاهی به کام انتظار.
در دیار دل، کسی همیشه منتظر است؛ بیآنکه بداند که، یا چرا. اما امید، چون شمعی خاموشناشدنی، در کنج این سرزمین میسوزد. نوری کمجان، اما پابرجا؛ چون وعدهای که هرگز فراموش نمیشود.
دیار دل، خانهی هر آن چیزیست که زبان از گفتنش قاصر است؛ جاییست برای هر آنچه نتوان گفت، اما باید زیست...
🎵 #دیار_عاشقی_هایم
🎤 #همایون_شجریان
#دیار_دل
#شالیزار
#طبیعت_گیلان
دیار دل، جاییست دور از نقشههای زمین، پنهان در پستوهای روح؛ سرزمینی که مرزهایش را نه جغرافیا، که احساس ترسیم میکند. آنجا نه فصل دارد، نه زمان؛ گاه در یک لحظه، هزار سال میگذرد، و گاه در هزارهای، یک آه.
در دیار دل، خیابانها با عطر خاطرات سنگفرش شدهاند. هر گذر، به چشمی میرسد، به لبخندی، یا به آهی که هنوز در گوش زمان زنگ میزند. پنجرههایش رو به گذشته باز میشوند و باد، واژههایی را با خود میآورد که روزی ناتمام ماندهاند.
آنجا حاکمش عقل نیست، منطق راهی بدان ندارد. دل، خود شاه است و شاعر و سرباز. میتازد، میسوزد، میسازد… و باز ویران میشود. گاهی به نام عشق، گاهی به کام انتظار.
در دیار دل، کسی همیشه منتظر است؛ بیآنکه بداند که، یا چرا. اما امید، چون شمعی خاموشناشدنی، در کنج این سرزمین میسوزد. نوری کمجان، اما پابرجا؛ چون وعدهای که هرگز فراموش نمیشود.
دیار دل، خانهی هر آن چیزیست که زبان از گفتنش قاصر است؛ جاییست برای هر آنچه نتوان گفت، اما باید زیست...
🎵 #دیار_عاشقی_هایم
🎤 #همایون_شجریان
#دیار_دل
#شالیزار
#طبیعت_گیلان
- ۵۴.۱k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط