در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه از خیابانی که نیست

می نشینی رو برویم خستگی در میکنی
چای می ریزم برایت توی فنجانی که نیست

باز میخندی و میپرسی كه حالت بهتر است
باز میخندم که خیلی گرچه میدانی که نیست

شعر می خوانم برایت واژه ها گل می کنند
یاس و مریم میگذارم توی گلدانی که نیست

چشم میدوزم به چشمت می شود آیا کمی
دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست

وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو
پشت پایت اشک می ریزم در ایوانی که نیست

می روی و خانه لبریز از نبودت می شود
باز تنها می شوم با یاد مهمانی که نیست

بعد تو این کار هر روز من است
باور این که نباشی کار آسانی که نیست...🦋🦋

دلتنگتم‌ دیگه به چی قسمت بدم که...😔😔

#saharshehim💖
دیدگاه ها (۰)

تقدیم به فرشته بهشتیم جانانم:🫀🌹عشق یعنی با تو خواندن از جنون...

چشمانت یعنی نوازش احساس منوقتی هر بار نگاهت‌ میکنمچیزی در می...

یک شب که هزار شب نمی‌شود، گره بزن سیاهی موهایت رابه سیاهی شب...

برای جانانم مینویسم:❤🌹بعضی ها عجیب خوبند ! من باور دارم که گ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

صحنه,پارت یازدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط