عاشقانه های شبنم درکنارزندگیم
ای که از دوریت میسوزد تمام جان من
بر زمینم خوش ببار ای نم نمِ باران من
پاکبازان را نه جز راه تو دارند و نه حرف
چشمهایم مانده بر در، کی شوی مهمان من
تحفه ای جز جان ندارم تا که قربانت کنم
ای که هم جان میدهی ، هم میبری ایمان من
بر زمینم خوش ببار ای نم نمِ باران من
پاکبازان را نه جز راه تو دارند و نه حرف
چشمهایم مانده بر در، کی شوی مهمان من
تحفه ای جز جان ندارم تا که قربانت کنم
ای که هم جان میدهی ، هم میبری ایمان من
- ۲.۵k
- ۱۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط