درمن زنی تنها زندگی می کندکه هرشب دیوانه واربه سوگ خاطرا

درمن زنی تنها زندگی می کند،که هرشب دیوانه واربه سوگ خاطراتش می نشیند.
زنی که هردقیقه شبهایش،عشق را درخودش به بی رحمانه ترین شکل ممکن خفه می کند.
وهرروز را فاتحانه ازخواب برمی خیزد.و می شود همان زن قوی دیروزش...
دیدگاه ها (۵)

امان از دوستت ‌دارم‌‌هایی کهردپایشان نمی‌گذارد این یک لقمه ...

می‌بینی هوای دلتنگی‌ام رانسبت عجیبی دارد با زاویه‌ی نگاهمدر ...

چه غریبانه است شب تنهایی من،ماه و گلبرگ هم آغوش همند،زیر این...

ای ابر! گه‌گاهی بگو آن چشمهٔ خورشید رادر قعرِ دریا خشک شد از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط