وقتی درِ کلبه باز شد و اون وبلاگرِ کنجکاو پا گذاشت داخل، همهچیز از حرکت ایستاد...
پنجاهونه نگاه روی یه غریبه خیره شد، وسط اتاقی که پر از راز، رسم و تولد بود.
اینجا جاییه که هر زن، با یه گوسفند و یه مرغ، ملکه میشه...
و هر پسر تازهمتولد، نشونهی قدرت و افتخاره.
پنجاهونه نگاه روی یه غریبه خیره شد، وسط اتاقی که پر از راز، رسم و تولد بود.
اینجا جاییه که هر زن، با یه گوسفند و یه مرغ، ملکه میشه...
و هر پسر تازهمتولد، نشونهی قدرت و افتخاره.
- ۱.۰k
- ۲۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط