نشد برای عشق مون برای این دیوانهات سفر کنی

نشد برای عشق مون برای این دیوانه‌ات سفر کنی
نشد یه بار به حال من به حال این ویرانه‌ات نظر کنی
دیدگاه ها (۰)

خدا وبال جوانی نهد به گردن پیری

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

مو از قالوا بلی تشویش دیرمگنه از برگ و باران بیش دیرماگر لات...

#بفرست_براش آرام آرام... آندیم اُولسون بیرده سَنی آرام آرامن...

یک بار پرسیدی که چرا خود را دیوانه ی تو خطاب میکنم، آنگاه با...

دلم براش تنگ شده .. برای نون و پنیر و کارتون های صبح ..جایزه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط