کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست
خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می‌رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
آه از دمی که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمهٔ سلطان کربلا🏴🚩

مراسم شام غریبان شهدای دشت نینوا🥀🖤🥀

#السلام_علیک_یا_ابا_عبداله_الحسین
#الهم_اشف_کل_المریض
دیدگاه ها (۰)

‍ گله دارد دلم از بازی این چرخ و فلکهرکه آمد به دلم زخم زده ...

باز آے، ڪه از جاناثرے نیست مرا، مدهوشم و از خــود خــبرے نیـ...

برخوان غم چو عالمیان را صلا زدنداول صلا به سلسلهٔ انبیا زدند...

در "سوگ حسین" سالها می گرییمدر تاسوعا عاشورا می گرییم ... او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط