رمان ملک قلبم

رمان ملک قلبم

پارت ۹۶

دیانا، دستشو برداشت و از اتاق رفت بیرون

ارسلان، رفتم براش از تو کابینت قرص مسکن و یه لیوان آب بردم تو اتاق دیانا

دیانا، جان

ارسلان، پاشو برات قرص اوردم

دیانا، مرسی

ارسلان، قربونت کنارش دراز کشیدم که روش و برگدون سمتم

دیانا، روی لبشو بوسه زدم

ارسلان، منم بوسیدمش بگیر بخواب خوب بشی

دیانا، باشه

ارسلان، داشتم فکر میکردم که خوابم برد

.... چند ساعت بعد ...
دیدگاه ها (۱)

رمان ملک قلبم پارت ۹۷ارسلان، بیدار شدم دیدم دیانا خوابه الهی...

رمان ملک قلبم پارت ۹۸ارسلان، پاهاشو انداخت دو طرف پاهام دستش...

رمان ملک قلبم پارت ۹۵ارسلان، بعد از رفتن دیانا ارغوان همینجو...

رمان ملک قلبم پارت ۹۴ارسلان، باگریه های ارغوان بیدار شدم دیا...

رمان بغلی من پارت ۶۷ارسلان: توی ماشین نشستیم که از سرد بودن ...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

رمان بغلی من پارت ۷۹ارسلان: براش یه سری چیزا براش فرستادم دی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط