این داستان وقتی که روی کاسپیر برادرت کراش میزنی

این داستان: وقتی که روی کاسپیر برادرت کراش میزنی...
حاجی این ترجمه اهنگش خیلی گادههههه
میگم یک سوال چجوری این سینه هارو تخت کرد؟!
با چیزی بستشون؟!-_-
دیدگاه ها (۱۷)

این داستان: قسم‌میخورم‌که من نمیمیرم!(:نه..حالم خوب نیست..من...

این داستان: دورهمی قاتل های زنجیره هر انیمه...چرا من بودم که...

این داستان: وقتی که میگن مانگا چرته...هرکی گفته غلط کردههههه...

این داستان: اگر میتونستم با خدا یک قول و قرار بذارم مجبورش م...

هنرمند کوچولوی من

ادامه تک پارتی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط