یک لحظه دل از بندِ خیال تو رها نیست
در باغ غزل‌ بی تو و چشم تو صفا نیست

ای علتِ آرامشم ای نبضِ مداوم
آنجا که تویی غصه و غم نیست بلا نیست

وقتی که نباشی نه رمق هست و نه ذوقی
در سجده‌ی شبها، خبر از ذکر و دعا نیست

هر چند نفس می‌کشم اما به چه قیمت؟
چون‌بی‌تو در این‌سینه نفس‌نیست‌هوا نیست

ای شوقِ قلم بی‌تو و آهنگِ صدایت
در گوشِ‌دلم نغمه‌یِ خوش نیست،صدا نیست

دنیایِ دلم پر شده از حسِ حضورت
در سینه‌یِ من غیرِ تو و عشقِ‌تو جا نیست

بیمارم و درمانِ دلم در بغلِ توست
ای مرهمِ من، بی‌تو بر این درد دوا نیست...🦋🦋


گجن خیرلی اولسون نفسیم❤🌹
دیدگاه ها (۰)

سلام صبحمون بخیر نفسمو که باشی بس است …مگر من جز “نفس” چه می...

🌹#رُز را باید گفت گلِ عشق و محبت محبتی از جان و دل که بر دل ...

خوبِ من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم راه رود جاری احساسمان...

هر روز می روم به مسیری که دیدمتجایی که عاشقانه به جانم خریدم...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

دستم خواب رفته بود، دست راستم که گذاشته بودم زیر سرت و خوابت...

قلب یخیپارت ۴از زبان ا/ت:تصمیم گرفتم خودمو درگیر این در ها ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط