رو چی تو می تونستم حساب کنم

رو چی تو می تونستم حساب کنم ؟
تویی که هر سری یه سازی میزدی و یه جوری بودی !
یه بار مهربون بودی و دوسم داشتی
و یه بار از صد تا غریبه هم غریبه تر بودی .
یه بار کاری می کردی خوشحال ترین آدم باشم
و یه بار کاری می کردی حالم از زندگی به هم بخوره !
اینکه با تموم بلا تکلیفی هات کنار اومدم به کنار اما
تموم دردم این بود که همه چیم به تو وابسته شده بود
مثل یک بادبادک توی طوفان تو سرگردون
اینور و اونور می رفتم اشتباه بود اما دوستت داشتم،
هرچند که دلیل خوبی برای اون همه ظلمی که به خودم کردم نبود .
دیدگاه ها (۰)

هشت توصیه‌ی طلایی و مهم؛1. به جایی که دعوت نشدی نرو...2. درب...

شاخه ها را از جدایی گر غم استریشه ها را دست در دست هم استتو ...

ای غم ! نمی دانم روزِ رسیدن روزیِ گامِ که خواهد بود اما درین...

برای تحمل این همه رنج و سختی،این همه فشار و استرس،این حجم از...

برو بخون

سناریو بی تی اس :وقتی وحشیانه میبوسیشوننامجون : حدود 3 دقیق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط