part

#part25
دختر با یک لیوان قهوه گرم تو دستش رفت تو حیاط و مشغول قدم زدن شد دور خونه از گل های رز قرمز پوشیده شده بود همینطور که داشت قهوش رو میخورد چشمش به یک سگ سیاه گنده خورد(از این به بعد سوفیا رو با این علامت نشون میدم + و کوک رو با این ×) اون سگ تا سوفیا رو دید شروع کرد واق واق کردن
+هیششش آروم پسر خوب باهات کاری ندارم
دختر چشمش به قلاده سگ خورد
+هوممم پس اسمت بمه
بم زبونشو بیرون آورد و آروم نشست سوفیا خنده ای کرد سر بم رو ناز کرد
+ای خدا چقدر تو خوش‌تیپی
بم دمش رو تکون داد که صدا سوت از پشت سر دخترک اومد و بم از جاش بلند شد و دویید رفت سوفیا از جاش بلند شد که کوک رو در حالی که سر بم رو نوازش میکرد دید رفت جلوتر
+سگت خیلی خوشگله
×میدونم(سرد)پسر خوب خیلی وقت بود ندیده بودمت رفیق
بم شروع کرد به پارس کردن و دور خودش چرخیدن کوک از قلاده بم گرفت و بلند شد وایساد و نگاهی به سوفیا کرد
×بریم تو اتاق من باهات کار دارم بم تو برو تو خونت
بم به حرف کوک گوش داد و رفت تو خونش و سوفیا هم پشت سر کوک راه افتاد سرش پایین بود که صورتش محکم خورد به چیزه محکم
×مثل جوجه پشت سر من راه نرو بیا اینور
سوفیا پیشونیشو مالید و اخمی کرد حالا سینه به سینه کوک راه می‌رفت
×خب اول میخوام دلیل اومدنت به اینجا رو بگم تو اینجایی تا دوباره دکتر شخصیم بشی
+تو که میگفتی من نمیتونم
×در حال حاضر نمیتونم کسه دیگه ای رو پیدا کنم غریبه تو خونم راه نمیدم
+من غریبه نیستم؟
×نه از الان به بعد به عنوان دکتر شخصیم کنارمی
+شرط داره؟
کوک اخمی کرد و گفت
×شرطم میزاری ؟
+به هرحال من شرطو میزارم اگه بزاری برم دیدن مادرم قبول میکنم
کوک خنده هیستریکی کرد اما بعد حالت چهرش تغییر کرد
×فکر کردی چون قراره دکترم بشی یعنی بهت اعتماد دارم؟پاتو از اینجا بیرون بزاری منو لو دادی
+لوت نمیدم قول میدم
×نه به هیچ وجه تو پاتو از اینجا بیرون نمیزاری تا ابد اینجایی
+یعنی چی داری زورم می‌کنی؟
×آره(داد)شده بدنتو با میخ به دیوار میچسبونم ولی نمیزارم از اینجا بری
سوفیا با تعجب و ترس به کوک نگاه کرد
+ب باشه باشه قبوله
کوک سمت کشو رفت و به مشنبا پر از قرص انداخت جلو دختر
×اینارو چک کن همینجا
دختر نزدیک میز شد و رو مبل نشست شروع کرد به نگاه کردن قرصا
+ببینم اینارو از کی گرفتی؟
×دکتر قبلی
+اینا هیچ ربطی به بیماری تو نداره این قرصا بیشتر تو رو بدتر می‌کنه مطمئنم دکتره بخاطر پول بهتون نزدیک شده
سکوت سنگینی تو اتاق ایجاد شد
+تو حالت خو.....

فعلا این پارت ها رو داشته باشید تا بقیش
بقیه فیک رو تو کامنتا بخونید
دیدگاه ها (۶)

#part24کوک:تو دخالت نکن کوک:اگه تو تخسی منم بلدم چجوری آدمت...

قهوه تلخ رو تو واتپد میزارم و تو تلگرام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط