چیز های زیادی داخل مغزم معلق مانده اما نمیدانم چرا تو

چیز های زیادی داخل مغزم معلق مانده ، اما نمی‌دانم چرا تو منشأ همه اینها هستی... مگر قرار نبود همه چیز در حد یک دوستی باشد.. پس چرا قولت را شکاندی...؟ عجیب است.. چرا در آخر من باید کسی باشم که هر روز همه چیز را در ذهنش مرور می‌کند...؟ مگر این تو نبودی که می‌گفتی عاشقی کردن را بلدی..؟ پس چرا همه چیز برعکس شد...؟
دیدگاه ها (۱)

آره... من نمیگم دوستت دارم... ولی وقتی آهنگ عاشقانه ای به گو...

من شاعر یا نویسنده خوبی نیستم... اما اگر قلم و کاغذی بهم بده...

تو فقط یک بار وارد زندگیم شدی.. اما انگار قرن هاست که دارم ز...

تمام خواسته ام این بود که تک تک اجزای بدنت را لمس کنم ، زخم ...

تکپارتی درخواستی وقتی که به دوستمون حسودی می کنه هنوز وارد ...

𝔻𝕣𝕖𝕒𝕞 𝕨𝕚𝕥𝕙 𝕞𝕖¹¹

تکپارتی درخواستی مت زده تو دهن ا/ت(هنوز دوستن ) اونم یدونه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط